فلسفه موفقیت در زندگی

پیوسته این پرسش در جامعه انسانی مطرح بوده و هست که علت موفقیت و پیشرفت چشم گیر بعضی انسانها در چیست؟ و در مقابل چرا بسیاری از انسانها مشکلات عدیده ای را در زندگی پیش رو دارند؟ اینکه شرایط برای برخی روز به روز پیچیده تر می شود اما برای بعضی چنین نیست، به چه عامل یا عواملی بسته است؟

پژوهشگران علوم اجتماعی با بررسی و انجام مطالعات گوناگون، در پاسخ به چنین پرسشهایی از شاخص های مهمی چون اصول موفقیت نام می برند و بر این اعتقادند که افراد موفق، انسانهایی هستند که با پرورش ویژگی هایی چون:

هدفمند بودن، مشارکت پذیری، توانایی ایجاد ارتباط با دیگران، انضباط، میل به موفقیت، سودآوری و اعتقادات درونی

پیوسته موجب پیشرفت در زندگی خود و در نتیجه جامعه و سازمانی که در آن زندگی و کار می کنند، می شوند.

نقطه آغازین اصول و فلسفه موفقیت در زندگی در سال 1908 میلادی بوده است. آن زمان آقای اندرو کارنگی که فردی استرالیایی بود، در امریکا از دانشجویی به نام ناپلئون هیل خواست تا طی مدت 20 سال دست به تحقیقاتی بزند و اصول اولیه و مهم موفقیت را بیابد. هیل که خود علاقه بسیاری به انجام چنین تحقیقاتی داشت با در نظر گرفتن یک جامعه آماری، شروع به تحقیق و مصاحبه های بسیار کرد. حاصل این تحقیق کتابی بود با نام "فلسفه موفقیت" که در سال 1928 به چاپ رسید.

60 سال بعد، بنیاد ناپلئون هیل اصول مهم موفقیت در زندگی که در آن کتاب مطرح شده بود را دوباره مورد آزمایش قرار داد و به این نتیجه رسید که در این اصول بعد از گذشت شش دهه هیچ تغییری صورت نگرفته است.

آقای هیل در کتاب خود هفده اصل را برای موفقیت (زندگی یا شغل) قائل شده و آنها را در پنج گروه اصلی زیر تقسیم کرده است که شامل اصول زیر می باشد:

1. اصول نگرشی: مثبت اندیشی، قاطعیت در هدف، تلاش قبل از دسترسی به هدف، یادگیری از اشتباهات.

آقای هیل در سال 1920 طی تحقیقات خود بر موضوع ضمیر ناخودآگاه انسان مطالعات عمیقی انجام داد. او همچنین درباره تلاش معتقد است که بی تردید تلاش در رفتار و اعمال انسان برای دستیابی به موفقیت بسیار موثر است، اما اگر شخص تلاشگر فاقد روحیه مثبت باشد، آنطور که باید به هدف خود نمی رسد. وی همچنین در تحقیقات خود پی برد که چینی ها درباره تهدید و فرصت جمله ای دارند با این مضمون که

"چیزی به نام تهدید و شکست وجود ندارد، بلکه همه آنچه هست، فرصت است."

2. اصول فردی: خود انگیزی، انرژی هیجانی(که از سلامت روحی و جسمی به دست می آید)، شخصیت دلنشین(که خود دارای 30 خصوصیت می باشد مانند لباس پوشیدن و...)، انضباط، مدیریت زمان و ثروت، سلامتی جسم و ذهن.

3. اصول ذهنی و فکری: تفکر صحیح(فکر منطقی مانند از کل به جزء رسیدن یا برعکس)، تفکر خلاق، تمرکز کنترل شده(بتوانیم روی علاقه خاصی تمرکز کنیم)

4. اصول همکاری (مشارکتی): کار تیمی(سازمان هماهنگ)، تفکر جمعی.

تفکر جمعی زمانی اتفاق می افتد که افراد در کنار هم هستند و دارای تفکری هماهنگ باشند. به اعتقاد آقای هیل، هارمونی یعنی اینکه افراد تمام تضادها و تعارض میان خود را برای رسیدن به یک نتیجه یکسان کنار می گذارند.

5. اصول عرفانی (معنوی): اعتقاد کاربردی، نیروی جاذبه نامحدود که بتوان از طریق آن از عادت های نامطلوب که به مرور در انسان به وجود آمده اند، جدا شد.

سه پرسش مطرح است که آیا اصول هفده گانه در اجرا، محدودیت فرهنگی دارند یا دارای محدودیت های زمانی یا سنتی هستند؟

آنچه مسلم است این است که تا به حال نتایجی از ارتباط میان این متغیرها با موفقیت مشاهده نشده است. اما اصل نگرش مهمترین اصل برای موفقیت می باشد.

اما اصول زیر نیز از اهمیت ویژه ای برخوردارند:

1. تلاش قبل از دسترسی به هدف.

2. مثبت اندیشی.

3. قاطعیت در هدف.

که این اهداف باید نوشته شده باشند و قابلیت دسترسی و محدودیت زمانی داشته باشند. آنچه اهمیت دارد این است که برای موفقیت باید از یک اصل شروع کرد.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: